شقایق! برکه خشکیده...
پرستوها دگر رفتند
درختان تنومند هم
دگر بی شاخ و برگ گشتند
شقایق ماه هم انگار..
در این شب ها شده مستور
ببین رنگین کمان ما
به یک رنگی شده مجبور !
شقایق رنگ این پرچین
به زردی میزند اما ؛
در این بالا بلندی ها
خدا دارد هوای ما !!
شقایق از وجود توست
اگر این برکه پابرجاست...
که هر لحظه امید داری
به معبودت که آن بالاست !
وقتی خدا حافظی می کنیم
چه انرژی عظیمی می خواهد
کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن
مُتَنَفِرَمْ اَزْ تویے کِهـ دیوارِ بُلَنْدَمْ رآ دیدےْ ،
ولےْ بهـ دُنْبالِ هَماטּ آجُرِ لَق دیوآرَمْ بودےْ کِهـ . . .
مَرا رآ فُروْ بریزےْ . . .
تآ مَرا اِنْکآر کُنےْ . . .
گریه ام میگیرد...
وقتی میبینم کسی که تمام دنیای من بود...
منت دیگری را میکشد.
بـے قـ ـرارم امشـ♥ـ ـب…
دلـ ـم آغـ♥ـوشـ ـت را مـےخـ ـواهد
تـ ـا در آن آرام و رام
گـ ـوش کنـ ـم به صـ ـداےقـ♥ـلـ ـبت
و زنـ ـدگے کنـ ـم
در هـ ـواے نفـ ـ♥ـس هـ ـایـ ـت
و عـ ـاشـ ـق تـ ـر شـ ـوم
و نـ ـفس هـ ـایـ ـم بـ ـه شـ ـمــ♥ ـاره بیـ ـفتنـد
و بےقـ ـرار تـ ـر شـ ـوم…
دلـ ـم مےخـ ـواهد بـ ـا ز تـ ـ♥ـو باشے
ما نه سقــــراط، نه افلاطـــــونیـــــم
منطـــــق و فلسفــــهی اکنونیــــم
هرچـــه همرنــــگ جماعت بشویـــم
باز هم وصلـــــــهی ناهمگـــــونیــــم
از تماشــــای انـــار لــــب رود
سیــــرچشمیــــم ولــــی دل خونیـــــم
مــــن و آیینـــــــه بــــه هم مجتاجیـــــم
مــــن و آیینــــــه به هم مدیونیـــــم
بــــه طوافـــــم مبــــر ای ســــرگـــــردان
مــــا از ایـــــن دایــــــرهها بیرونیــــــــم!
خداوند میگوید
گذشته دردناک یا تابناک را فراموش کن
من به تو فرصتی میدهم تا شروع تازه داشته باشی
دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند :
لباس های بدن نما بپوشند,در خیابان عشوه گری کنند,موهایشان را به نمایش بگذارند و….
بی خیال محرم و نامحرم فقط و فقط در این دنیا خوش باشید و با نامحرمان در خیابان ها اینگونه آب بازی کنید :
در هر صورت هر جور می توانید بدحجابی کنید :
پسران نیز فقط به فکر شهوت رانی باشند و اصلا به محرم و نامحرم توجه نکنند
دوست دختر و دوست پسر پیدا کنید و به شهوت رانی بپردازید مگر دنیا چند روز است ؟؟
به راستی دنیا چند روز است ؟؟
آیا این شهوت رانی ها دائمی و همیشگی ست ؟؟
خیر دوست عزیز !! چنین روزهایی نیز در پیش است پس ببینید :
تصویر زیر از مکانی ست که به آن غصال خانه می گویند
و اینجور که گفته می شود همه ما یک روزی روی تخت غصالخانه حمام خواهیم کرد ,حتی شما دوست عزیز
البته از اینجای کار به بعد قادر به انجام کارهای اول مانند شهوت رانی نیستید
در ادامه شما را در پارچه سفیدی به اسم کفن می پیچند و در یک اتاق کوچک مانند اتاق زیر قرار می هند :
می گویند اسم این اتاق کوچک قبر است و خیلی تاریک است
بعد دهنه قبر یا همان اتاق کوچک را می بنند
چقدر دنیا خوب بود لذت داشت !! ولی این اتاق بسیار تاریک است
گفته می شود اتفاقاتی در آن اتاق تاریک می افتد مثلا نسبت به کارهایی که در دنیا انجام داده اید بازخواست می شوید
شرمنده که از اینجا به بعد تصویر ندارم تا تصویری برایتان توضیح دهم
حضرت محمد (ص) :
شب اول قبر را سخت ترین شب می داند
امام صادق (ع) می فرماید:
در این شب است که دو فرشته نکیر و منکر قبر نزد شما می آیند و در مورد اعمال تان در دنیا از شما سوال می کنند
من وشما چه جوابی به آنها می دهیم ؟؟؟
واقعا چه جوابی؟؟
بعضی وقتا یه همچین پست هایی خوبه....
ادم رو به خودش میاره که اخرش باید جواب بدیم
صدایم کن صدایم کن صدای تو ترانه اس
نفس های تو در گوشم کلامی عاشقانه اس
اگر از بودن و ماندن بدون عشق دلگیرم
صدایم کن به آغازی که من بی عشق میمیرم
اگر خوابم اگر بیدار اگر مستم اگر هوشیار…
صدایم کن در آغوشت نگاهم دار
کویرم من اگر گلزار اگر هیچم اگر بسیار
صدایم کن در آغوشت نگاهم دار
صدایم کن صدایم کن صدای تو ترانه اس
نفس های تو در گوشم کلامی عاشقانه اس
اگر از بودن و ماندن بدون عشق دلگیرم
صدایم کن به آغازی که من بی عشق میمیرم
اگر خوابم اگر بیدار اگر مستم اگر هوشیار
صدایم کن در آغوشت نگاهم دار
کویرم من اگر گلزار اگر هیچم اگر بسیار
صدایم کن در آغوشت نگاهم دار
صدایم کن در آغوشت نگاهم دار
صدایم کن در آغوشت نگاهم دار
مجازات میشم به جرم جدایی
کجایی که بغضم داره سنگ میشه
الان چند وقته چشاتو ندیدم
عزیزم نمیگی دلم تنگ میشه
جهان خیس میشه تو چشمای خشکم
دلم تنگ میشه واسه خنده هامون
یه جوری بهت دل سپردم که گاهی
دلم تنگ میشه واسه هر دوتامون دلم تنگ میشه واسه هر دوتامون
هوا حال میده واسه گریه کردن
شبا خیابونا غرق سکوته
چقدر باشکوهه همین گریه وقتی
تصور کنی که خدا روبروته
هوا حال میده واسه بیقراری
که یک لحظه بغضت رو تنها نزاری
که آروم بشینی یه گوشه بباری
که یادت بیاری نا نداری
به هم ریختم مثل دریا زمونی
موجا به کام خودش زهر کرده
به هم ریختم مثل آتشفشانی
که با هرچی غیر از خودش قهر کرده
میگن عاشقا بارون و دوست دارن
ولی من یه چیزی رو هیچ وقت نگفتم
چه بارون بباره چه بارون نباره
با هر اتفاقی به یادت میافتم
هوا حال میده واسه گریه کردن
شبا خیابونا غرق سکوته
چقدر باشکوهه همین گریه وقتی
تصور کنی که خدا روبروته
هوا حال میده واسه بیقراری
که یک لحظه بغضت رو تنها نزاری
که آروم بشینی یه گوشه بباری
که یادت بیاری نا نداری
بازم غروب و پنجره بازه
بازم خورشید داره به شب میبازه
تموم خاطراتم بی تو مانده
منم و داغ تو و یه درد تازه
کلاغ خبر میاره دیگه رفتی
تو این تنگ غروب دلم میگیره
آره این زن تنها
تو یه گوشه ی دنیا
با خیال تو به درد خاک میمیره
آره این زن تنها
تو یه گوشه ی دنیا
با خیال تو به درد خاک میمیره
یکی میگه که دیده رد پا تو
یکی میگه شنیده قصه هاتو
یکی حتی نمیدونه کی هستی
چرا رفتی چرا عهد رو شکستی
یکی حتی نمیدونه کی هستی
چرا رفتی چرا عهد رو شکستی
تموم آسمون تیره و تاره
دیگه سنگم دلش میخواد بباره
دیگه سویی نمونده
واسه چشمام
حالا خاموشه و
تنها ستاره